در این نوشته راجع به سبک نقاشی پیکاسو یعنی کوبیسم به صورت کامل پرداختهایم. پابلو پیکاسو، نقاش، پیکرتراش، شاعر، گراورساز، طراح صحنه و سرامیککار اسپانیایی، یکی از برترین و تأثیرگذارترین هنرمندان قرن بیستم بود. او به همراه ژرژ براک، نقاش و پیکرتراش فرانسوی، سبک کوبیسم را پدیدآورد. کوبیسم به معنی مکعب بوده که در سالهای 1907 تا 1908 به عنوان سبکی جدید در نقاشی ابداع گردید.
در کوبیسم نمادهای مختلف و متفاوتی از موضوعات را در تصویر کنار هم میآوردند که در نتیجهی آن نقاشی تکه تکه و انتزاعی به نظر میرسید. این سبک نقاشی پیکاسو منطق تازهای از فضا را با برش و استحاله فضای تابلو به اشکال هندسی مکعبگونه ارائه کرده و کوشید تمامیت و ماهیت اشیا را با نمایش همزمان زوایای مختلف آن به شکلی متفاوت و گویاتر نشان دهد.
منبع نور در این نقاشیها از یک زاویه مشخص نمیتابد و از قوانین فیزیکی طبیعی پیروی نمیکند. هرچند پیکاسو را درجهان با سبک کوبیسم میشناسند اما برای بیان شیوا و فهم مطالب به بررسی دورههای مختلف در تکامل سبک پیکاسو پرداختیم و پس از اشنایی کلی با فعالیت هنری پیکاسو به صورت تخصصی به کوبیسم به عنوان سبک نقاشی پیکاسو پرداختیم. در این مقاله جامعترین اطلاعات دراینباره به شما ارائه میگردد.
آشنایی با زندگی و سبک نقاشی پیکاسو
پایلو پیکاسو یکی از هنرمندان مدرن برتلاش و پیشرو اسپانیایی، از 25 اکتبر 1881 تا 8 آوریل 1973 بود که بیشتر عمر خود را در فرانسه میزیستهاست. او را میتوان به عنوان نقاش، شاعر، پیکرتراش، طراح صحنه، گراورساز، سرامیککار و ازجمله مهمترین و تاثیرگذارترین هنرمندان بزرگ قرن بیستم میلادی دانست که توانست معاصران را ضمن جستجوگری با ایدههای نوآورانه و خاص خود مورد تاثیر قرار دهد. از مهمترین آثار هنری او میتوان به دوشیزگان آوینیون و گرنیکا اشاره کرد. او به کمک یکی از دوستان نقاش و هنرمند خود در سال 1909 توانست با رهایی از قواعد مرسوم نقاشی دورهی خود و با ساختارشکنی و دگراندیشی به جنبشی اقدام کند که در نهایت منجر به ابداع سبک هنری کوبیسم گردید.
این سبک در قالب حرکتهای هنری آوانگارد دستهبندی میگردد و از تاثیرگذارترین و پرنفوذترین سبکهای هنری مدرن قرار میگیرد. این سبک ابداعی در آن برههی زمانی توانست علاوه بر هنرهای نقاشی، در مجسمهسازی، معماری، موسیقی و ادبیات در اروپا انقلابی اساسی برپا کند. میتوان گفت؛ ابداع سبک کوبیسم و این رویکرد، یک نگاه فرمالیستی در حوزهی نقاشی بود که پیش از آن با امپرسیونیستها آغاز شدهبود و در نقاشی پل سزان با تفسیر منحصربهفرد خود از احجام سه بعدی در آثارش شدت یافت و در ادامه توسط هنرمندانی همچون ژان متنرینگه، آلبر گلز، روبر دولونه، هنری لو فالکینه و ژوزف فرنان هانری دنبال شده و گسترش پیدا کرد.
در سبک کوبیسم اشیا با نگاهی آنالیز شده در هم میشکنند و سپس به شکل یک آبستره روی هم سوار میشوند. در این سبک هنرمند از زوایای مختلف و با استفاده از نگاه چندکانونی برای نظارهکردن به موضوع مورد نقاشی و اشیا توجه میکند و هیچگاه از یک نقطهی ثابت به موضوع مورد نظر نگاه نمیکند و آن را تعریف نمیکند. در واقع هر مخاطب و بینندهای از چند جهت مختلف بسته به زاویهی دید خود میتواند به آن اثر نگاه کند و برداشت خاص خود را داشتهباشد.
هرچند مردم پابلو پیکاسو را با نقاشی به سبک کوبیسم میشناسند ولی در واقع او علاوه بر فعالیت در زمینههای مختلف هنری در مجموعهای از سبکها کار میکرد و به موفقیتهای زیادی نیز دست یافت. برای نوشتن در مورد سبک نقاشی پیکاسو بهتر است از ابتدا تا تکامل سبک او به برسی اجمالی از فعالیتها و آثار او در دورههای مختلف بپردازیم.
نقش دورههای مختلف در تکامل سبک نقاشی پیکاسو
برای شناخت و آشنایی با سبک نقاشی پیکاسو اجبارا باید به به بررسی دورههای مختلف فعالیت او در ارائهی مجموعهی آثارش بپردازیم. دورههای مختلف فعالیت پیکاسو در تکامل و ساختن سبک نقاشی پیکاسو عبارتند از؛
1)دورهی ابتدایی
2)دورهی آبی
3)دورهی رز
4)دورهی آفریقایی
5)کوبیسم
6)نئوکلاسیسیسم
7)سورئالیسم
دورهی ابتدایی سنگبنای سبگ نقاشی پیکاسو
همانطور که میدانید پیکاسو در سال 1881 در خانوادهای متولد شد که پدر و مادرش نیز هنرمند بودند. در همان کودکی پایههای علمی و اصولی نقاشی را در کودکی از والدین خود فراگرفت و در سن 8 سالگی توانست به مهارت کامل در خلق نقاشیهای رنگ روغن دست پیدا کند. او در 13 سالگی فعالیتش را به عنوان هنرمند آغاز کرد و سبک رئال را در پیش گرفت. پیکاسو در این برهه علاقه داشت تصاویری با رویکرد سنتی و آکادمیک مثل نقاشی با مفاهیم مذهبی و پرترههای اعضای خانوادهاش را بکشد. این تفکر او در نقاشیهایی همچون مردکلیسا و پرترهی مادر هنرمند قابل مشاهدهاست. با همهی توضیحات از سال 1897 نقاشیهای پیکاسو از سبک واقعگرایانه فاصله گرفت و روز به روز علاقهی او را به تجربهی سبکهای آزادتر و آوانگارد نشان میدهد که با اثرپذیری از ادوارد مونگ نقاش اکسپرسیونیست و تونور لوترک نقاش پست امپرسیونیسم طرحهایی چون لولا، خواهر هنرمند را به اجرا درآورد.
دورهی آبی (1901-1904)
بهعقیدهی صاحبنظران در این حوزه احتمال میرود که در سال 1901 پیکاسو سبک رئالایسم را بهطور کامل رها کردهاست. استدلال صاحبنظران ریشه در اظهار این عقیده، با دقت در رنگهایی که این هنرمند در این برهه از نقاشیهای خود بهکار میگرفتهاست، دارد. در این زمان سبک نقاشی پیکاسو با بروز تغییراتی که در رنگهای مورد استفاده نیز صورت پذیرفت کاملا روشن است و به رویکردی رو آورد که احتمالا ناشی از افسردگی بهخاطر خودکشی یک دوست نزدیک او است. پیکاسو تا سال 1904 بهجای استفاده از رنگهای طبیعی مثل سابق از رنگهای با طیف آبی استفاده کرد که امروزه به عنوان دورهی آبی شناخته میشود. موضوعات نقاشی او در این دوره تاریک است و انتخاب چهرههای افراد اغلب فریاد فقر و ناامیدی در زندگی است. از آثار او در این دوره میتوان به نقاشی مادر و کودک که فرزندش را به آغوش گرفته است، اشاره کرد.
دوره رز (1904-1906)
از سال 1904 به بعد پیکاسو به طراحی چهره به سبک خاص خود پرداخت. هرچند در این دوره از رنگ آبی استفاده میکرد اما نقاشیهای او با سایهی گرمتر همراه شد. به همین ترتیب در این دوره به مونمارتر در پاریس مهاجرت کرد و تمرکز خود را از افراد ناامید به سرگرمیهایی از جمله آکروباتها و سایر نوازندگان معطوف کرد.
دوران آفریقایی (1906 تا 1909)
در این دوره پیکاسو از هنر آفریقایی الهام گرفت و به همین خاطر این دوره به دورهی آفریقایی شناخته میشود. در این زمان میتوان گفت که پیکاسو در آثارش هنوز گرمای رنگهای دورهی رز را حفظ کرد اما در سبک و موضوعات خود تغییری بهوجود آورد و از این پس به جای بهتصویر کشیدن آکروباتها نقاشیهایی با تصاویر انتزاعی را آغاز کرد تا آنجا که یکی از خودنگارههای او تحت تاثیر همین دوره خلق گردید.
کوبیسم و اوج پختگی سبک نقاشی پیکاسو (1908-1914)
پیکاسو به همراه دوست هنرمند خود ژرژ براک توانست سبک کوبیسم را به جهانیان معرفی کند. ابداع این سبک توسط آنان به یکی از مهمترین جنبشهای هنری قرن بیستم تبدیل شد. در این سبک موضوعات و اشیا کاملا نسبت به طرحهای سنتگرایی فاصله گرفته و تحت یک کار هنری مدرن و جدید در قالب اشکالی با زاویههای شکستهشده بهتصویر کشیده میشد. در پایان معرفی دورهها به این سبک به عنوان اوج ظهور سبک نقاشی پیکاسو بهطور خاص و جداگانه مطالبی را ارائه میدهیم.
دورهی نئوکلاسیسیسم و سبک نقاشی پیکاسو (1917-1925)
بعد از سال 1917 بود که پیکاسو طی بازدیدهایی که از ایتالیا داشت دچار تغییراتی در یبک هنری خود شد و با فاصله گرفتن تدریجی از سبک کوبیسم، سبک نئوکلاسیک را دنبال کرد. او این سبک را با الهام از طبیعتگرایی موجود در نقاشی های رنسانس به این تغییر دست یافت . زنی که مطالعه میکند از جملهی نقاشیهای این دوره میتوان نام برد.
سورئالیسم (1925-1932)
هر چند پیکاسو را یک نقاش سورئال نمیدانند اما نقاشیهای او پس از سال 1925 نقش مهمی در این جنبش ایفا کرد. او در این سال با فاصله گرفتن از طبیعتگرایی در سبک سورئال اقدام به فعالیت کرد. سبکی که در آن چهرههای افراد نامرتب با صورت و بدنهای پیچ خورده و نامرتب بودند. رنگها در این طرح بهصورت غیرطبیعی روشن و متضاد تکمیل میگردید.
پیکاسو پس از دورهی سورئالیستی تا پایان عمر یعنی تا سال 1973 به نقاشی کردن ادامه داد اما هیچکدام از آثار او در سبک خاصی قرار نمیگرفت.
تقسیمبندی انواع کوبیسم به عنوان سبک نقاشی پیکاسو
سبک کوبیسم در زیر خود به چندین مرحله تقسیم گردید و به نوبهی خود حالتهای مختلفی دارد. در زیر این مراحل را بهطور کامل بیان میکنیم؛
کوبیسم متقدم
این مرحله از کوبیسم متقدم مربوط به سالهای 1908-1910 است که تمامی افراد از هنرمند بزرگ و نامی به نام پل سزان تاثیر گرفتهاند. البته که هنر آفریقایی و متدهای بهکار رفته در آن نیز در شکلگیری آن نقش مهمی داشتهاند. هرچند که بنا به خاصیت علم و هنر این نیز بعدها مورد انتقادات جدی قرار گرفت.
کوبیسم آنالیتیک
مرحلهی دوم از زیر مجموعهی مراحل کوبیسم به کوبیسم تحلیلی یا آنالیتیک مشهور گردیدهاست. این جنبش بلافاصله پس از مرحلهی اول در سال 1910 تا 1912 بهوجود آمد. در این مرحله نقاشیها بسیار ساده و ابتدایی با استفاده از ایجاد لایههای رنگی در قالب اشکال مختلف با استفاده از رنگ بر روی بوم ایجاد و اجرا میشد. این مرحله باعث شد تا فرمهای مختلف هنری ایجاد شود که همگی منبعی حاکی از تصاویر با اشیای واقعی بودند و هنوز طرحها به قدری آبستره نشدهبودند که تبدیل به فرمهای غیرقابل تشخیص در نقاشی شوند. در کوبیسم تحلیلی آثار ایجاد شده کمی شدت و اغراق بیشتری دارد و در آن خطوط و اشکال درهمآمیختگی بیشتری دارند. در این مرحله از رنگهای خاموش با تم رنگ تیره مانند سیاه و خاکستری استفاده میگردید و تکرار تصاویر یکی از ویژگیهای مهم نقاشی بود که به عنوان مثال برای درک این مرحله نقاشی ویولون را معرفی کرد.
کوبیسم ترکیبی
این سبک پساز مرحلهی دوم یعنی بعد از سال 1912 ایجاد شد. کوبیسم ترکیبی نیز توسط پیکاسو و براک رهبری شد. آنان توانستند با استفاده از تکرار عنصرها و المانهای کوبیسم تحلیلی اثری کلیتر و سادهتر ایجاد کنند که در نهایت باعث شد در پی ابداع نوع جدیدتری از این سبک برآیند به گونهای که به رائهی تصاویر سهبعدی و عمقدار منجر گردد. دقیقا همان چیزی که توانست نوع سنتی عمق در پرسپکتیو را زیر سوال ببرد. در کوبیسم ترکیبی از زیرمجموعهی سبک نقاشی پیکاسو از رنگ های شاد و جسورانهتری استفاده میگردید، رنگهایی مثل قرمز براق، آبی و سیز درخشان که طراوت را به اثر القا میکرد.
شاخههای کوبیسم در سبک نقاشی پیکاسو
سبک نقاشی پیکاسو یعنی کوبیسم توانست در قرن بیستم بهصورت قدرتمندی ظاهر شود و بسیاری از هنرمندان و سبکهای دیگر را تحت تاثیر قرار دهد. همین تاثیرپذیری و تغییر اندیشهی هنرمندان توسط سبک نقاشی پیکاسو باعث شد تا از دل جنبش کوبیسم سبکهای دیگری نیز ایجاد شود. به عنوان مثال در فرانسه زیرشاخههای متعددی مثل؛ ارفیسم، آبستره و پوریسم گسترش یافت. در کشورهای دیگر سبکهایی چون فوتوریسم، سوپرهماتیسم، دادائیسم، کانستراکتیویسم، نئو پلاستیسیسم و آرتدکو از قبیل سبکهایی بودهاند که با الهام از جنبش کوبیسم ایجاد گردیدند. در بین همهی این سبکها میتوان گفتکه: فوتوریسم از شبیهترین این گرایشها به کوبیسم است.
سخن آخر
هنرمندان در کووبیسم یا حجمگرایی میخواستند کل ساختار اشیا را در نقاشی خود بهدور از استفاده از تکنیکهایی مانند پرسپکتیو یا سایههای درجه بندی شده بیاورند. به همین دلیل استفاده از اشکال هندسی در این سبک به فراوانی یافت میشود، دقیقا تصویرهایی تکه تکه و انتزاعی که از کنار هم قرار گرفتن اشیا ایجاد گردیدهاند. در این مقاله بهطور مفصل به بررسی سبک نقاشی پیکاسو یعنی کوبیسم پرداختیم. از آنجا که ارائهی مطالب نیازمند بیان دورههای مختلف فعالیت پیکاسو تا رسیدن به موفقیت و ابداع سبک کوبیسم بود به بیان کامل دورهها پرداختیم و سپس در مورد کوبیسم و شاخههای آن اطلاعات مفیدی را ارائه دادیم